به نام خدا
نقد فیلم پیانو
با رویکرد فمینیستی
مشخصات فیلم
نویسنده، کارگردان و تهیهکننده: جین کمپیون
موسیقی: مایکل نایمن-فیلمبردار؛ استوارت درایبرگ-تدوینگر: ورونیکا جنت
تاریخهای انتشار: ۱۹ مه ۱۹۹۳ (نمایش در جشنوارهی فیلم کن)
مدتزمان:121 دقیقه- کشور: نیوزیلند استرالیا فرانسه – زبان: انگلیسی
داستان فیلم:
آدا که به عللی نامعلوم از سنین خردسالی سخن گفتن را ترک کرده، با تصمیم پدرش به عقد مردی درمیآید که در نیوزیلند ست دارد. آدا همراه با دختر خردسالش فلورا به نیوزلند میرسد درحالیکه تنها راه ارتباط او با جهان پیرامونش پیانو وفلورا هستند. آنها ناچار میشوند مدت زیادی در ساحل به انتظار بمانند و سرانجام همسرش استوارت همراه با گروهی از بومیان مائوری سرمی رسند و اسباب آدا را به کلبه حمل میکنند؛ اما پیانو بیشازاندازه سنگین است و استوارت ادعا میکند که نمیتوانند آن را تا خانهاش که بالای تپه است حمل کنند؛ بنابراین پیانو در ساحل میماند و بقیه به خانه میروند.
آدا رفتاری سرد و خشن را در پیش میگیرد و به استوارت اجازهی نزدیک شدن را نمیدهد. استوارت با درک شرایط روحی آدا، سعی میکند با ملایمت به او فرصت بدهد. فلورا که به زبان اشارهی مادرش مسلط است و میتواند اشارات او را ترجمه کند، داستانهای عجیبی از مادر و پدر واقعیاش برای خانوادهی جدید تعریف میکند. استوارت رسیدگی به زمینهای کشاورزیاش را بهانه کرده و مدتی آدا وفلورا را در خانه تنها میگذارد. آدا و دخترش به خانهی بنیز رفته و با اصرار از او میخواهند که آنها را به ساحل پیانو ببرد. بنیز مردی منزوی و تنهاست که خود را به شمایل مردم بومی درآورده و پیشکار استوارت است. او مهمانها را به ساحل برده وتا شب منتظر میماند تا آدا بتواند پیانو بنوازد.
او با مشاهدهی اشتیاق دیوانهوار آدا برای نواختن پیانو، از استوارت میخواهد که پیانو و آموزش توسط آدا را با قطعه زمینی معاوضه کند. آدا به این موضوع معترض است. بنیز پیانو را با کمک مائوری ها به کلبهی خودش منتقل کرده و قرار میشود آدا برای آموزش او هر روز صبح به کلبهاش برود. پس از مدتی بنیز شرایطی را برای نواختن و لمس پیانو قرار میدهد. او از آدا میخواهد که به ازای هر کلید پیانو، قسمتی از بدنش را نمایان کند. آدا میپذیرد و بهتدریج خواستههای بنیز هم بیشتر و جسورانهتر میشود وآدا نیز اعتراضی به درخواستهای او ندارد.
بهاینترتیب رفتارهای آدا ملایمتر و مهربانتر میشود اما هنوز هم به استوارت اجازهی نزدیک شدن را نمیدهد. سرانجام بنیز به خود آمده و از آدا میخواهد که به این ملاقات پایان بدهند. او تصمیم دارد پیانو را به استوارت پس بدهد اما استوارت که پول زمین را ندارد نمیخواهد آن را از دست بدهد، نمیپذیرد. بنیز تصمیم دارد پیانو را به آدا هدیه بدهد اما آدا مجدداً به دیدار بنیز رفته و حاضر نیست او را ترک کند. رابطهای عاشقانه میان این دو شکلگرفته که هیچیک نمیتوانند از دیگری چشم بپوشند.
فلورا که ناچار است در تمام ساعات بیرون درکلبه بماند، از روی بازیگوشی پی میبرد که تدریسی در کار نیست. روزی وقتی توسط ناپدریاش تنبیه میشود، به او خبر میدهد که رابطهی بنیز و مادرش مربوط به پیانو نمیشود. استوارت از شنیدن این موضوع دچار شک و تردید میشود. بالاخره روزی که آدا بازهم بر سر قرار با بنیز رفته، استوارت از سوراخ در شاهد روابط آنها باهم است. روز بعد او آدا را هنگام رفتن به کلبهی بنیز غافلگیر کرده و به خانهبرمی گرداند. او تمام پنجرهها را با تخته پوشانده و در را از داخل قفل میکند.
چند روز بعد خانوادهی استوارت به دیدنشان میآیند و تصور میکنند آنها درها را برای ایمنی از بومیان پوشاندهاند. آدا از دهان آنها میشنود که بنیز قصد دارد نیوزیلند را ترک کند. استوارت که خیالش راحت شده و میبیند که آدا هم آرامتر شده، پسازاینکه از او قول میگیرد که بنیز را فراموش کند، حصار خانه را بازکرده واو را آزاد میکند؛ اما آدا که مصمم است همراه بنیز برود، توسط فلورا پیغامی عاشقانه برایش میفرستد. فلورا از روی لجبازی ، پیغام را که روی یکی از کلیدهای پیانو حکشده، تحویل ناپدری میدهد. استوارت خشمگین به خانه بازگشته ودرحالت خشم، یکی از انگشتهای آدا را با تبر قطع کرده و توسط فلورا برای بنیز میفرستد. او پیغام میدهد که در صورت تلاش بنیز برای ملاقات مجدد با آدا، سایر انگشتهای او را نیز برایش خواهد فرستاد.
شبهنگام استوارت که آدا را بستری کرده، از چشمهای او پیغامی را میخواند که از او میخواهد رهایش کند تا برود. استوارت تصمیم میگیرد او را رها کند و به دست بنیز بسپارد. بنیز، فلورا، آدا و پیانو نیوزیلند را ترک میکنند اما در میانهی دریا، آدا تصمیم میگیرد از پیانو چشمپوشی کند. وقتی پیانو را در دریا میاندازند او نیز سعی میکند همراه پیانو به اعماق دریا برود ولی در اعماق دریا پشیمان شده و خودش را رها کرده و به سطح آب میآید. او و بنیز زندگی خوبی را باهم آغاز میکنند، آدا با کمک انگشت فی که بنیز برایش ساخته میتواند پیانو بنوازد و تلاش میکند تا کمکم حروفی را به زبان بیاورد.
خلاصه دوره فیلمنامه نویسی ارون سورکین
ایدهپردازی برای فیلم کوتاه محمد رضا خردمندان
آدا ,بنیز ,پیانو ,استوارت , ,کند ,را به ,آدا را , ,کرده و ,را ترک ,استوارت اجازهی نزدیک
درباره این سایت